سنسور | سنسور فشار هگلر | تجهیزات اندازه گیری فشار



داستان یک روز عجیب که سنسور ها اعتصاب کردن و تصمیم گرفتن کار نکن!

امروزم مثل هر روز صبح که تا چشم تون رو باز میکنید و بین خواب و بیداری سراغ گوشی تون میرید، دست میندازید گوشی تون رو برمیدارید که یه سری به اینستاگرام بزنید و یه نگاهی هم به اخبار روز بندازید، ولی یه اتفاقا عجیب و بی سابقه ای افتاده ! هر چه قدر دست تون رو روی صفحه گوشی (سنسور لمسی) می کشید نمیتونید هیچ برنامه ای رو باز کنید! [سنسور لمسی گوشی کار نمیکنه

بی خیال گوشی میشید و میرید سراغ لپ تاپ، ولی هر چه قدر تو سر و کله موس میزنید و دست تون رو روی تاچ پد لپ تاپ میکشید هیچ نشونه ای از حرکت نشانگر روی صفحه نمی بینید! [ سنسور نوری موس و سنسور لمسی تاچ پد لپ تاپ هم کار نمیکنه ].

بی خیایل گوشی و لپ تاپ میشید و میرید کنترل تلویزیون رو بر میدارید، بلکه شاید بتونید اخبار امروز رو از طریق تلویزیون دنبال کنید، ولی هر چی دکمه روشن و خاموش رو میزنید تلویزیون رو هم نمیتونید روشن کنید [ سنسور کنترل هم کار نمیکنه ]

 کلا بیخیال اخبار و چک کردن شبکه های اجتماعی میشید و آماده میشید که برید سر کار، در خونه رو باز میکنید و میرید بیرون و هی خودتون رو ت میدید و اینور و اونور میکنید بلکه چراغ های راهرو روشن بشن و شما جلو پاتون رو ببینید ولی خبری از روشن شدن نیست [ سنسور روشنایی راهرو هم کار نمیکنه ].

از اونجایی که راهروی خونه تون هیچ پنجره ای به بیرون نداره و روزا هم چشم چشم رو نمیبینه، بعد از چند بار برخورد شدید به دیوار و تا مرحله پرت شدن از پله ها رفتن، هر جور شده خودتون رو به آسانسور میرسونید و دکمه رو میزنید، ولی به محض اینکه پاتون رو میخواید داخل آسانسور بذارید و نصف تون بیرونه و نصف تون تو، در بسته میشه و شما لای در له میشید [ سنسور درهای آسانسور هم کار نمیکنه ] ,

  برای خواندن ادامه ی  داستان یک روز عجیب از اعتصاب سنسور ها!  کلیک  کنید. 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب اینترنتی در راه ارگانیک صراط مستقیم مسیح روزانه های یک مرد متاهل وقت خنده homak دی ال پروژه دانلودستان harmonidbaran